رتمیس فاول و گروگان گیری
آرتمیس فاول و گروگانگیری اولین کتاب این مجموعهاست که در آن، آرتمیس فاول نوجوان 12 ساله ی نابغه و نیمه قهرمان همراه با محافظ شخصی اش باتلر، سروان هالی شورت از نیروی ویژهٔ پلیس زیرزمین اجنه (Lower Element Police - LEP) را گروگان گرفته و در ازای آزادی او یک تن شمش طلای ۲۴ عیار از اجنه( که البته بعداً نیمی از آن را از به نیروی ویژه پس میدهد ) که از دست انسانها پنهان و به زیر زمین پناه بردهاند میخواهد. کتاب مصورش نیز در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. در اواسط سال ۲۰۰۸ ایدهٔ ساخت فیلم آن و کتاب بعدی توسط جیم شریدن - کارگردان ایرلندی برندهٔ اسکار - مطرح شد.
آرتمیس فاول و ماجرای شمال
آرتمیس فاول و ماجرای شمال کتاب دوم در این مجموعهاست که دربارهٔ نجات آرتمیس فاول اول (پدر آرتمیس فاول دوم) از دست مافیای روسیهاست و همچنین این کتاب سرکوب شورش گابلینها و باند سه رئیسهٔ کِل و نیز خیانت اُپال کوبویی و سروان برایِر کادگیون را به صحنه می کشاند که با هوش فلی و همدستی آرتمیس فاول، مالچ دیگامز، باتلر،فرمانده جولیوس روت و هالی شورت شورش شکست میخورد. کتاب مصور ماجرای شمال در سال ۲۰۰۹ به انتشار رسید.
آرتمیس فاول و رمز ابدی
در کتاب سوم، جان اسپیرو، غول صنعت در شیکاگو، مکعب بین را که اختراع آرتمیس بوده از وی میدزدد اما به کمک اجنه این وسیله به پسرک ۱۳ ساله بازگردانده میشود. در داستان، باتلر«محافظ آرتمیس» مجروح و سپس به لطف جادوی اجنه و توسط سروان هالی شورت شفا داده میشود. پس از بازگرداندن مکعب بین، اجنه، آرتمیس، باتلر و ژولیت -خواهر باتلر- را خاطره شویی میکنند. کتاب مصور این جلد نیز اواخر سال ۲۰۱۲۲ به چاپ رسید.
جن ها تمام خاطرات دنیای زیرزمینیشان راازذهن آدمیزادی که ازاومیترسند پاک کردهان
آرتمیس فاول و انتقام اپال
کتاب چهارم، دومین تلاش اپال کوبویی برای سلطه بر جهان را نقل می کند. بعد از اولین تلاش نا موفق او در آرتمیس فاول و ماجرای شمال . اپال کوبویی، جیوانی زیتو را متقاعد می کند که یک کاوشگر را به درون زمین برا کشف دنیا اجنه و پری بفرستد. کتاب دنبال می کند که چگونه آرتمیس و دوست در حال حاضر نزدیکش با عجله تلاش می کنند تا از فاش شدن دنیا اجنه و پری و از برخورد انسان با آن ها و وقوع جنگ پایان دنیا اجنه جلوگیری می کنند.در ای جلد اپال موفق میشود که جولیوس روت فرمانده نیروی ویژه را به قتل برساند.
آرتمیس فاول و مهاجران گمشده
آرتمیس فاول و مهاجران گمشده دربارهٔ بازگرداندن دیوها - نژاد دیگری از قوم خاص - و جزیرهشان هایبراس از برزخ با کمک دیو جادوگری به نام شماره یک است. دیوها در زمان گذشته تصمیم میگیرند تا با ارتشی از جنگ جوها و جادوگرانشان به انسانها حمله کنند و قوم بشریت را نابود کرده تا بتوانند باری دیگر بجای زیرزمین زندگی کردن، آزادانه روی زمین زندگی کنند؛ اما جادوگران آنها وردی را اشتباه خوانده و از زمین و زمان به برزخ کشیده میشوند، جایی که زمان بی معنی است.
آرتمیس فاول و معمای زمان
در این کتاب که کتاب ششم از این مجموعهاست، مادر آرتمیس، آنجلین فاول، به بیماری نادری به نام طلسم تراپی دچار میشود و درمان آن در مایع مغزی لمور سفید ماداگاسکاری پیدا میشود که ظاهراً آرتمیس در ۱۰ سالگی آخرین نمونه از نسل آن جانور را به طورغیرمستقیم میکشد. دیو جادوگر، شماره یک، هالی و آرتمیس را در زمان به عقب میبرد و آرتمیس ۱۴ ساله باید با خود ۱۰ ساله اش روبرو شود، به نحوی خودش را از فروش لمور کوچک به دیمون کرونسکی رئیس انجمن طرفداران انقراض منع کند و با اپال کوبویی زمان قبل دست و پنجه نرم کند.
آرتمیس فاول و عقدهٔ آتلانتیس
در هفتمین کتاب، آرتمیس به دلیل احساس گناه و عذاب وجدانهایش از کارهای خلافی که در گذشته انجام دادهاست، دچار بیماری روانی از اجنه میشود که تشابه زیادی به بیماریهای وسواس، چند شخصیتی و پارانویای انسانها دارد. شخصیت دوم این نابغه ۱۵ ساله که اوریون (Orion) نام دارد و زیاد هم به نابغهها نبرده، ظاهر میشود. او هالی را عشق واقعی اش و فلی را اسب افسانهای مینامد. در همین جریان، ترنبال روت برادر کوچکتر و خلافکار فرمانده جولیوس روت که زندانی است، تلاش میکند تا آزاد شود و به همسر انسانش که برخلاف اجنه که صدها سال عمر میکنند، پیر شدهاست جوانی ابدی بدهد و آرتمیس و اریون (شخصیت دوم آرتمیس) هم در این شرایط باید مانع به حقیقت رسیدن نقشه ترنبال شوند که باعث نابودی بسیاری از جن و پریها میشود.
آرتمیس فاول آخرین نگهبان
این کتاب که در حال حاضر آخرین کتاب است، ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۲ برابر با ۲۰ تیر ۱۳۹۱ در آمریکا و در آگوست در بریتانیا به چاپ رسید.در این کتاب اپال کوبویی با قربانی کردن خود جوان ترش باعث انفجار تمام چیز هایی که اپال جوان در ساخت آن ها نقشی داشته است -که شامل نصف فناوری اجنه و همچنین مقدار زیادی از فناوری آدم ها-می شود.و به این گونه با استفاده از ضعف پلیس زیر زمین از زندان فرار می کند و جادوی سیاه را در وجودش جاری می کند.او با استفاده از همین جادوی سیاه دروازه ی «برسرکر» ها رو که در عمارت فاول وجود دارد باز میکند.برسرکر ها هم از زیر زمین بیرون می آیند و کالبد هر موجود زنده ای را که در آن اطراف بوده-از جمله ژولیت و برادر های آرتمیس-تسخیر میکنند. آرتمیس، هالی، مالچ و باتلر تنها یک شب فرصت دارند تا مانع گسترش این اتفاق و تسخیر بقیه انسانها و بالاخره نابودی کل بشر شوند.
منبع:ویکی پدیا با کمی ویرایش